پیش از معرفی آیفون 5، نارنجی مطلبی با عنوان "تیم کوک دومین مدیرعامل اپل که در یادها خواهد ماند" نوشت. اما پرسش این است، از او به خوبی یاد خواهد شد یا بد؟
شاید آخرین نطق "معرفی محصول" استیو جابز، یعنی مراسم آیپد 2، یکی از بهترین نطق های او هم بوده باشد. جایی که در آخرین پرده از نمایش روی صحنه، درست قبل از نشان دادن تصویر معروف "حضور اپل در تقاطع فناوری و هنرهای آزاد"، گاراژبند را برای آیپد معرفی کرد. یک اپلیکیشن دیدنی که خود جابز هم شیفته اش بود.
در آن لحظه، بیش از هر زمان دیگری در نطق های اپل، به خوبی می شد دید که او چقدر عاشق موسیقی است، اما در ورای آن عشق، به ثمر نشستن یک ایده داشت تحقق می یافت: اینکه کامپیوترها بایستی شخصی باشند، بایستی توان بخش باشند؛ اینها همیشه بیت هایی از سرود او در دنیای کامپیوترها بودند.
آن موقع، آیپد بیش از هر دستگاه دیگری و گاراژبند بیش از هر نرم افزاری، اوج دوران کاری زندگی جابز را نشان می دادند. بعد از نمایش گاراژبند برای آیپد، می شد دید که آرزوهای او به حقیقت پیوسته اند: کامپیوتری برای همه آدم ها... (ویدیوی شماره 1)
اما دوشنبه شب در WWDC 2013، می شد لحظه ای مشابه از لحاظ حسی و متفاوت از لحاظ مفهومی را برای تیم کوک هم مشاهده کرد... (ویدیوی شماره 2)
محتوای این دو کلیپ کوتاه که هر دو در ادامه مطلب قرار دارند، کاملا متفاوت است ولی حسی که در دو مدیر عامل می بینیم، تقریبا یکی است. همان طور که بلندپروازی جابز در اواخر زندگی اش میوه داد، حالا بزرگترین قمار تیم کوک یعنی تصمیمش برای عمیق شدن همکاری بین تیم های کاری هم میوه داده. میوه ای که البته هنوز کامل نرسیده.
بن تامپسون که فرصت کارآموزی در اپل را داشته و ساعت ها وقت خود را با اعضای مختلف تیم مدیریتی اپل از جمله جابز و آیو گذرانده، معتقد است که تیم کوک با اختلاف زیاد، گیراترین فرد بین آنها است. او می نویسد:
«شخصیت کوک کاملا با جابز فرق دارد، همین طور تخصص ها و انگیزه های آنها؛ و این یک خبر عالی برای اپل است. در حالی که یک شرکت می تواند خودش را با محوریت محصولات و شاخه های جدید نوسازی کند و به پیشرفت ادامه دهد، اما این اعتقاد وجود دارد که "فرهنگ" از آن کیک هایی است که فقط یک بار می توان پخت.
در نگاهی به گذشته، خیلی سخت است که توضیح دهم چرا او اینقدر تاثیرگذار است، ولی به طور ترسناکی این کوشش من شبیه کوشش تاریخدان های اقتصادی و جامعه شناسانی است که سعی در توضیح فرهنگ یک شرکت و بیان چرایی اهمیت آن دارند. تیم کوک، حداقل در نگاه من جوان، خودِ "اپل" بود.
او طوری با من -و هر کس دیگری در اتاق- صحبت می کرد که انگار تنها آدم روی زمین هستم، و واقعا می خواست من بفهمم که چه چیزی اپل را اینقدر خاص کرده. اوه البته، تکیه کلام های خاصی هم در این میان داشت، مثلاً تمرکز، تمایل به گفتن "نه" به انتخاب های بد، و طراحی، ولی در اصل این نوع بیانش بود که باعث می شود آنها حرف ها را باور کنی. به هر صورت، برای من دایره تحریف واقعیت او خیلی قوی تر از جابز بود.
روشن بود که کوک اپل را فهمیده و دوست دارد، و بهترین آدم برای گرفتن تصمیم هایی بود که برای بقای اپل لازم هستند. تصمیم هایی مثل اخراج اسکات فورستال.
فورستال هم با کارآموزهایی مثل من حرف می زد. حرف هایی کاملا گیرا، و در عین حال آزاردهنده. او مشخصا باهوش ترین آدم توی اتاق بود؛ چیزی که آزارم می داد این بود که خودش هم آن را می دانست، و می خواست ما هم بدانیم. برای همین وقتی خبر اخراجش رسید، شوکه شدم، ولی اصلا تعجب نکردم.
هنوز به این فکر می کنم که چه چیزی باعث کنار رفتن او شد. فورستال، بیش از هر کسی -حتی جابز- مسئول آیفون است. یک مهندس فوق العاده که در افسانه ها آمده می توانست در هر لحظه ای که بخواهد، هر قسمتی از iOS را کدنویسی یا بازنویسی کند و معمولا از این حربه برای به کرسی نشاندن حرفش در جلسات مدیریتی استفاده می کرد.
او نزدیک ترین آدم به مقام جابز 2 بود. با این حال کوک اخراجش کرد. اپل نیازی به یک جابز دیگر نداشت. هزینه ای که درخشش فردی ایجاد می کند، اختلافات گروهی است و فقط موسس یک شرکت است که سرمایه فرهنگی لازم برای ترفیع به این شیوه را دارد. چرا که او فرهنگ را از نقطه تاسیس شرکت، پایه گذاری کرده.
این اخراج، هیچ کم از یک لحظه انقلابی نداشت: معمولا یک رهبر تمام عیار در شرکت، توسط پیروان راستینش دوره شده. در آخر این فرد کنار می رود، ولی ماهیت کارش مساوی است با یک جهان بینی که افراد را دور هم نگه می دارد. برای اطمینان از ثبات شرکت، جهان بینی در قالب قوانین چهارچوبی به خود می گیرد که از طریق بوروکراسی، بر پا می شود. این باقی می ماند تا دوباره یک انقلاب به وقوع بپیوندد، روندی که ممکن است بسیار طول بکشد.
اما بسیاری از انقلاب های شرکتی ممکن است چندان به طول نینجامند. وقتی رهبر کنار می رود، اطرافیان او برای تصاحب تاج و تخت به نزاع می پردازند و کل جنبش از هم می پاشد. این یکی از ترس های بزرگ من درباره اپل بوده. استیو جابز مانند چسبی بود که اجزای این شرکت قوی، کله شق و نخبه را به هم پیوند می داد تا تحت شدیدترین فشارها، همچنان به کار ادامه دهند. سوالم این بود که با رفتن چسب، چه بر سر بنا خواهد آمد؟
تیم کوک جواب این پرسش را داد؛ چسب، خودِ اپل است و جهان بینی شرکت، در یک کلمه خلاصه می شود: طراحی.
اینجا یک سیستم عقیدتی داریم که در آن "نه" گفتن خیلی مهمتر از "بله" گفتن است و تمرکز بر روی ساخت محصولات عالی قرار گرفته، در نتیجه وجود هیچ کس ضروری نیست. نه حتی جابز، چه رسد به فورستال. (آیا این رویای بزرگ جابز نبود؟ بر پایی شرکتی که بتواند بدون او هم ماندگار بماند.)
من نمی دانم iOS 7 به موفقیت بزرگی خواهد رسید یا نه، البته عقیده خودم را دارم ولی بعدا آن را خواهم گفت، این فرصت را به آیو و تیمش می دهم که اول از آن استفاده کنم و بعد ابراز نظر. با این حال مطمئن هستم که فرآیند خلق iOS 7 دقیق بوده و مهم تر از آن، باعث رشد اپل و فرهنگ اپل در آینده خواهد بود.
هیچ وقت تیم کوک را اینقدر خوشحال ندیده بودم. انگار قمار بزرگش جواب داده بود. کنار گذاشتن فورستال بزرگترین تصمیمی بود که گرفت. شاید برای همین خوشحال بود.
در حالی که ماموریت تمام عمر استیو جابز این بود که کامپیوترهای شخصی و در کنار آن اپل را فراگیر کند، ماموریت اصلی زندگی کوک، خودِ اپل است و iOS 7 محصول جنبی تعهد او به این است که اطمینان حاصل کند، اپل ماندگار خواهد بود.
شغل مدیر عامل اپل، ابتدا به ساکن و مهم تر از همه، این است که درک کند چه چیزی اپل را اپل کرده. این خیلی مهم تر از حس محصولات، بی نقص بودن عملیات ها، سلیقه طراحی داشتن، یا میلیون ها ویژگی دیگری است که افراد وارد به کار و تحلیلگران می گویند. در این زمینه، پر واضح است که کوک آدم مناسبی برای این شغل است. ادعا می کنم هر کسی که خلاف این را بگوید، نه انقلاب ها را فهمیده، نه فرهنگ را و نه اپل را.
همه شما سری آگهی های "Think Different" یا "متفاوت فکر کن" را می شناسید. حقیقت ناب درباره آنها این بود که مخاطب اصلی شان، خود اپل بود. جابز یک شرکت داغان را که در لبه ورشکستگی بود تحویل گرفت، و به افراد یادآوری کرد که خاص هستند، و خود او هم خاص بود. این شروع یک فصل جدید بود.»
همان طور که در شروع مراسم دوشنبه شب اپل نوشتیم و خیلی زود مورد تقلید برخی ها در وبفارسی هم قرار گرفت، اپل مانیفست جدیدی پیدا کرده. سری جدید آگهی های اپل با عنوان "Designed by Apple in California" یا "طراحی شده توسط اپل در کالیفرنیا" را هم باید دقیقا با همان دید آگهی های "متفاوت فکر کن" نگریست. این یک روح تازه برای اپلی است که در شروع یک فصل جدید قرار دارد. فصل ریزش یا رویش؟ این را دیگر گذر زمان نمایان خواهد ساخت.
در انتها شما را با برگردان و ویدیوی شماره 3 تنها می گذاریم.اگر همه
سرگرم ساختن همه چیز باشند
چطور کسی می تواند چیزی در حد عالی بسازد؟
اینجا است که شروع می کنیم به گیج خوردن
بین راحتی و لذت
بین فراوانی و انتخاب.
طراحی هر چیز
نیازمند تمرکز است.
اولین چیزی که ما از خودمان می پرسیم این است
می خواهیم مردم چه حسی کنند؟
سرخوشی
غافلگیری
عشق
پیوند.
سپس پیرامون نیت مان، هنر وَرزی می کنیم
زمان می برد...
یک هزار "نه" باید گفت
تا به یک بله رسید.
ما ساده سازی می کنیم
از عیب بَری می کنیم
از نو شروع می کنیم
تا اینکه هر آنچه لمس می کنیم
زندگی هر آدمی را که لمس می کند
بهبود دهد.
فقط آن وقت است که پای کارمان را امضا می کنیم.
طراحی شده توسط اپل در کالیفرنیا
منبع : Narenji
موضوعات مشابه:
- اپل و راه اندازی "مرکز طراحی گرافیک" با استخدام 20 مهندس AMD، و تعداد بیشتری در راه
- نتیجه کاوش تلسکوپ NuStar ناسا: سرعت دَوَران سیاه چاله "ان جی سی 1365" نزدیک به سرعت نور است
- ثبت پتنت "ابزار ویدیویی پوشیدنی" اپل، یک نقاشی از iWatch
- ایسوس و دریافت تأییدیه دو تبلت جدید از خانواده "میمو پد"
- "حمله(angry birds)به تهران برنامه ریزی شده است"
بوک مارک ها