تحلیلگرانی که تا چند وقت پیش امیدوارانه گمان میکردند که عرضه ویندوز 8 موجب جهش فروش کامپیوترهای شخصی خواهد شد، حالا با پی بردن به تحلیلهای غلط خود کاسه و کوزه ها را بر سر محصول نوآورانه مایکروسافت میشکنند و فرصت نفس کشیدن به آن نمیدهند.
عرضه سیستم عاملهای جدید مایکروسافت، تقریباً هرگز با آرامش برگزار نشده، ولی در مورد ویندوز 8 مسیر از همیشه ناهموارتر است. دویچ بانک در تحلیل اخیر خود سطح مورد انتظار برای فروش کامپیوترهای شخصی را کاهش داده و علت را شروع نه چندان امیدوار کننده ویندوز 8 میداند.
از طرفی با رفتن استیو سینوفسکی از مایکروسافت کم کم دلایل این واقعه از لا به لای ورقهای تاریخچه مایکروسافت رو میآیند و شاید بر خلاف تصور اولیه، استیو بالمر تصمیم صحیحی گرفته باشد.
پرونده ویندوز 8
اخیراً کمپانیهای تکنولوژیک که در رأس آنها اپل و گوگل را میتوان نام برد، به خاطر شنیده شدن شایعاتی مبنی بر احتمال افزایش مالیاتشان در لایحه جدید دولت اوباما، نیز موارد مرتبط با وضعیت کلان اقتصادی و البته عملکرد خودشان که در گزارشهای مالی نمود پیدا کرد، با افت شدید ارزش خود روبرو شدند.
یک علت اصلی این مورد، خارج شدن سهام آنها از سبد برخی صندوق های سرمایه گذاری عظیم به خاطر شایعات بود. از طرف دیگر همانند دلایلی که در ایران خرید کامپیوتر را کاهش دادهاند، در امریکا نیز مواردی مثل ضعف اقتصاد کلان باعث کاهش فروش کامپیوترهای شخصی مبتنی بر ویندوز به دلیل طولانی شدن چرخه تعویض محصول توسط مردم شده. همچنین گرایش مصرف کنندگان به سمت تلفنهای موبایل قراردادی و تبلتهای ارزان نیز بر گرفته از اوضاع مالی، بر وخامت حال و روز پیسی ها افزوده.
ضربه آخر را به راستی گوگل و آمازون زدهاند که با سیاست ارزانفروشی خود -که البته به مذاق مصرف کننده بسیار خوش آمده- موجبات به گوش رسیدن صدای شکستن ستون فقرات برخی کمپانیهای سخت افزاری شریک مایکروسافت را فراهم آوردهاند.
در کنار این موارد، چهار مورد خاص نیز مورد توجه تحلیلگران قرار گرفته و از آنها به عنوان دلایل ناراضی کننده بودن فروش کامپیوترهای شخصی بعد از عرضه ویندوز 8 یاد میکنند:
- اثر تکنولوژیستها: بررسی های صورت گرفته توسط سایتها و شبکههای رسانهای مختلف در مورد ویندوز 8، بر انتخاب مصرف کننده تأثیر دارند و تقریباً در تمام آنها بر پیچیده بودن رابط کاربری ویندوز 8، یعنی رابط "مدرن" اشاره شده که جدای از صحت یا عدم صحت آن، بر گرایش سریع مردم به ویندوز 8 تأثیر منفی گذاشته.حقیقت این است که اشاره به رابط کاربری جدید و متمایز ویندوز 8، تبدیل به اسانس اضافه تمام تحلیلها شده و آن را یکی از عوامل ضعف فروش ویندوز 8 و محصولات مبتنی بر آن میدانند. مقایسه آمار استفاده از ویندوز 8 در مقایسه با ویندوز 7 در ماههای قبل از عرضه نهایی هر یک، نشان میدهد که استقبال از ویندوز 8 تنها یک پنجم ویندوز 7 است که این نیز بر نگرانیها افزوده.
- اثر کسب و کارها: بخش تجاری و شرکتها به دلایل مختلف تمایلی به تطبیق سریع زیرساختهای خود با ویندوز 8 ندارند و انتظار میرود که این تطبیق در سال 2014 شدت بگیرد.
- اثر تنوع محصول: متفاوت بودن ویژگیهای ویندوز 8 و ویندوز RT و پیچیدگی موجود در راه انتخاب مناسب از بین آن دو، باعث شده از طرفی معرفی و تبلیغ آنها سخت باشد و از طرف دیگر کاربران بین خرید محصولات مختلف مبتنی بر هر یک، دچار تردید شوند.
- اثر پُست پیسیها: بلعیده شدن روز افزون سهم کامپیوترهای شخصی توسط آیپد و تبلتهای اندرویدی که نشان از تغییر الگوی مصرف مردم دارد، فشار سنگینی بر تولیدکنندگان پیسی وارد آورده.
ویندوز 7 آنقدر خوب است که مردم علاقهای به جدایی سریع از آن ندارند. از طرف دیگر پیچیدگیهایی که به رابط کاربری ویندوز 8 نسبت داده شده نیز بر استقبال و تمایل برای استفاده از آن اثر کرده و روند گرایش را با چالش مواجه ساخته.
پرونده استیو سی
استیو سینوفسکی (معروف به Steve C) بازیگر اصلی نمایش نامه ویندوز 8 است و هیچ داستانی با این همه بازیگر، داستان فرعی و تاریخچه را نمیتوان یافت که ساده و یک خطی باشد. هر روز از لا به لای سطور تاریخچه مدیریت آقای سینوفسکی مطالبی جدید بیرون میآید. او را استیو جابز مایکروسافت مینامند. اما این چقدر واقعیت دارد؟او حتی در زمان صدارت بخس آفیس هم از گنجاندن دستورات لمسی و امکان استفاده از قلم امتناع کرده بود که این کارش هنوز مورد مذمت کارمندان اسبق مایکروسافت است. با این حال نباید همه کاسه و کوزه های گرویدن دیر هنگام مایکروسافت به سمت تبلتهای مدرن را بر سر او شکست.
اگر کسی به شما بگوید استیو سی عامل تأخیر ورود مایکروسافت به بازار پست پیسی ها بوده چه؟ و اگر بیفزاید که خروج او مساوی است با باز شدن راه برای پیشرفت سریعتر مایکروسافت در این حوزه چه فکری میکنید؟
بیایید به عقب بازگردیم؛ به ویندوز 7. محصولی که گرچه گزاف نیست آن را بهترین سیستم عامل دسکتاپ تاریخ بنامیم ولی در حوزه رابط کاربری لمسی، تجربه مثبتی به شمار نمیرود. زمانی که آقای سینوفسکی مسئولیت گروه توسعه ویندوز را پذیرفت، روی تابلو مجازی نقشه راه مایکروسافت، نوشته شد "پیش به سوی 7 برای اعاده حیثیت." ولی این پیش رَوی به سوی آینده، بیشتر یک فرار از تجربه تلخ گذشته (ویستا) بود.
سینوفسکی در بخش توسعه ویندوز مثل جابز در اپل قدیم، یک دیکتاتوری لازم الوجود را برقرار کرد (در اینجا دیکتاتوری به معنای لغوی مورد نظر است یعنی دیکته کردن یک سری قواعد، نقشهها، برنامهها و غیره). این دیکتاتوری برای خارج کردن کشتی از گل لازم بود ولی برای نوآوری و خلق آیندهای رؤیایی کافی نبود.
یک نقش، مثلاً نقش مدیریت، میتواند تبدیل به شخصیت فردی شود و یا میتواند بسته به موقعیت های مختلف تغییر کند، آنچه در سینوفسکی دیده نمیشد تغییر بود. او باهوش و خود انگیخته بود، از آن افرادی که خود میجوشند، بی کوشش. ولی همکارانش در برهههای مختلف، کار با او را سختترین تجربه کاری عمر خود توصیف کردهاند، طوری که فرار بر قرار ترجیح داشته. سینوفسکی فردی بود که غلبه نقش مدیریتیاش بر شخصیت او بدل به سمی برای کار گروهی شده بود.
و اینجا است که داستان جالب میشود؛ سینوفسکی در حوالی سال 2009 یک بار بالمر را به شدت از خود ناامید کرد. زمانی که شرکای مایکروسافت با یک "طراحی مرجع" به نزد او آمدند و درخواست انطباق ویندوز 7 با سخت افزارهای مورد استفاده در "تبلت" را دادند. استدلالشان این بود که سخت افزارها به کف مورد نیاز برای این کار رسیدهاند ولی سینوفسکی از اضافه کردن پشتیبانی لمسی به ویندوز 7 سر باز زد و این (شاید نه همان موقع، بلکه بعدها) به شدت بالمر را از او نا امید کرد.
سینوفسکی مجدداً به دفعات بالمر را از خود رنجانید و با چنین اسلوبی بود که شاهکار ویندوز 7 را بیرون داد. ولی جدای از احتمال موفقیت یا شکست ویندوز 7 در قالب لمسی و تبلت، سرسختی او در مقابل این سازگاری باعث شد مایکروسافت نزدیک به 3 سال از این تغییر حیاتی و غیر قابل گریز عقب بیفتد. اگر حساب کنیم، در صورت موافقت او با این تطبیق، مایکروسافت به فاصلهای نزدیک از اپل میتوانست رقیب آیپد را عرضه کند و کسی چه میداند که در آن صورت، آینده چگونه رقم میخورد؟
از یک منظر نمیتوان به این تصمیم سینوفسکی خُرده گرفت، زیرا او داشت یک کشتی به گل نشسته را نجات میداد ولی اگر بدانید او دستور توقف پروژه Courier tablet مایکروسافت را هم در همان حوالی داد و بانیان آن «رابی باخ» و «جِی آلارد» را از کمپانی بیرون کرد چه؟
سینوفسکی نمیتوانست افراد هم ردیف خود در حلقه مدیریت را تحمل کند تا جایی که عامل جدایی استفان الوپ به مقصد نوکیا را رفتار او میدانند. حالا خودتان تصور کنید که چقدر برای سینوفسکی سخت بود وقتی تصمیم بر آن شد تا رابط کاربری مترو (مدرن) که «جو بلفیوره» و تیم خلاق ویندوز فون اختراعش کردند، تبدیل به صفحه استارت ویندوز 8 شود.
احتمالاً در پی موفقیت آن روز، در مقر ویندوز فون آتش بازی و جشن به پا شده بود ولی این را هم در نظر بگیرید که مغلوب شدن سینوفسکی در این تصمیم استراتژیک است که باعث شده امروزه صفحه استارت با کاشی های زندهاش، در کنار محیط دسکتاپ ویندوز 8، وصلههای ناجوری به نظر برسند. با این حال انتخاب خانم جولی لارسن-گرین برای جایگزینی سینوفسکی، نشان میدهد که ویندوز بیش از پیش کاشی وار خواهد شد زیرا این خانم جزو حامیان اصلی رابط مترو است.
آیا مایکروسافت استیو جابز خود را از دست داده؟ میگویند سینوفسکی کسی بود که میتوانست "قطار را سر وقت راه بیندازد" ولی "حتی یک اونس بینش استراتژیک نداشت." البته این نقل قول از یکی از همکاران اسبق او یک توصیف اغراق آمیز است. سینوفسکی مایکروسافت را از کابوس ویندوز ویستا نجات داد ولی اینکه تمام ایده ها مربوط به او بوده یا نه، هنوز بر کسی آشکار نیست. حالا دیگر فردی با روحیه دیکتاتوری در مایکروسافت نیست تا گروههای توسعه، در هر قدم از کار مثل پوست گذرشان به دباغ خانه او بیفتد. آیا این، نو آوری در مایکروسافت را تسریع خواهد کرد یا باعث گم کردن راه می شود؟ به گمانم جواب را در محصولات آینده مایکروسافت خواهیم دید.
بوک مارک ها